فأسس هذا البيت وسائر أبيات القصيدة غير مؤسس ، فعاب رؤبة على أبيه ذلك ، فقيل له : قد ذهب عنك أبا الجحاف ما في هذه ، إن أباك كان يهمز العالم والخاتم ، يذهب إلى أن الهمز هاهنا يخرجه من التأسيس إذ لا يكون التأسيس إلا بالألف الهوائية .
يشج بها عرض الفلاة تعسفا وأما إذا يخفى من ارض علامها
وَقَدَحٌ مُعْلَمٌ : فِيهِ عَلَامَةٌ ؛ وَمِنْهُ قَوْلُ عَنْتَرَةَ :
ارزش‌های اخلاقی و زیبایی‌شناسی: علم نمی‌تواند به این پرسش پاسخ دهد که “چه چیزی درست است؟” یا “چه چیزی زیباست؟” این سوالات بیشتر در حوزه فلسفه و هنر قرار دارند.
وقيل : العيلم الملحة من الركايا ، وقيل : هي الواسعة ، وربما سب الرجل فقيل : يابن العيلم . يذهبون إلى سعتها .
متغیرهای مزاحم: عواملی که می‌توانند نتایج را تحت تأثیر قرار دهند و باید حذف یا کنترل شوند.
در حوزه فضا، مأموریت‌های بلندپروازانه‌ای مانند سکونت در مریخ، اکتشاف سیارات فراخورشیدی، و استخراج منابع از سیارک‌ها، مرزهای دانش بشری را گسترش خواهند داد. شرکت‌های خصوصی مانند اسپیس‌ایکس و برنامه‌های فضایی ملی، رقابت و همکاری جدیدی در این زمینه ایجاد کرده‌اند.
برای مثال، برخی ادعاهای غیرعلمی مانند نظریه‌های توطئه یا درمان‌های بدون پایه علمی به‌سرعت در میان مردم گسترش می‌یابند و ممکن است اعتماد عمومی به علم را کاهش دهند.
يطبق العلم الحسابي القدرة الحاسوبية لمحاكاة مواقف العالم الواقعي، مما يتيح فهمًا أفضل للمسائل العلمية أكثر مما تستطيع الرياضيات الرسمية وحدها تحقيقه.
تداعت حوله جشم بن بكر وأسلمه جعاسيس الرباب قال : ولا يستعمل تعلم بمعنى اعلم إلا في الأمر ؛ قال : ومنه قول قيس بن زهير :
قَالَ كُرَاعٌ : نَظِيرُهُ جَبَلٌ وَأَجْبَالٌ وَجِبَالٌ ، وَجَمَلٌ وَأَجْمَالٌ وَجِمَالٌ ، وَقَلَمٌ وَأَقْلَامٌ وَقِلَامٌ .
ومع ذلك، لم يكن هناك تمييز واعي ثابت بين معرفة مثل هذه الأشياء، والتي هي صحيحة في كل مجتمع، وأنواع أخرى من المعرفة المجتمعية، مثل الأساطير والأنظمة القانونية. كانت المعادن معروفة في عصور ما قبل التاريخ، وكانت ثقافة فينتشا أول منتج معروف للسبائك الشبيهة بالبرونز. ويعتقد أن التجارب المبكرة للتسخين وخلط المواد مع مرور الوقت تطورت لتصبح خيمياء.
يُقسَم العلم اعتماداً على أساس المجالات التي يشغلها إلى ثلاث فئات رئيسية تشمل:[٧]
علم به‌عنوان یک سیستم روش‌مند برای شناخت جهان، قوانین و اصول خاصی دارد که تنها برخی از موضوعات را در بر می‌گیرد. بسیاری از ایده‌ها، ادعاها یا مسائل ممکن است در چارچوب علم قرار علم النفس الإيجابي نگیرند و این به معنای غیرعلمی بودن آن‌ها است.